با مطالعه در منابع دینی و روایی خود در مییابیم ابعادی که اهل بیت وحی علیهمالسلام درباره موضوع «حج» و «خانه خدا» و نیز «مناسک حج» مطرح فرمودند، گاهی متفاوت با آن چیزی است که در بین عموم مردم و حتی منابر رواج دارد.
در بیان حجتالاسلام حاج شیخ محمّدباقر تحریری، تولیت مدرسه مروی، حج مثالی از حقیقتی به نام «امامت» است و حجاج با رفتن بهسوی کعبه و چرخیدن به دور آن و مسّ کردن حجر الأسود، میآموزند برای رفتن بهسوی امام باید از تعلقات دنیا جدا شد، به حقیقت امام متصل شد تا به این ترتیب جامعه مسلمین و در وهله بعد کل دنیا، آماده پذیرش حاکمیت الهی تحت هدایت رهبران الهی یا همان امام معصوم شود. با این نگاه، اصل حج، تشکیل تمدن نوین اسلامی به امامت امام معصوم است.
* خدمتتان رسیدیم تا درباره حج و معارف آن صحبتی داشته باشیم. اکنون در ایامی هستیم که زائران گروه گروه به حج تشریف میبرند. حج دارای چه ابعادی است؟
حج یکی از اعمال بسیار مهم در شریعت اسلام است که البته در دیگر شرایع بوده، اما آن شرایط و جامعیت و ابعاد مختلفی که در این دین و مکتب عترت وجود دارد، ندارد؛ از آنجایی که دین اسلام کاملترین ادیان است، از این جهت این جنبۀ کمال در تمام دستورات عبادی و غیر عبادی آن نهفته است.
ابعاد حج به اندازه بعد وجودی انسان است
حج هم ابعادی دارد و هم مراتبی. ابعاد حج ناظر به اعمالی است که باید انسان حاجی انجام دهد، اما در هر صورت حاجی باید به اعمال واجب حج توجه داشته باشد. همان طور که در هر عمل واجبی باید به جنبههای واجب عمل توجه داشت. یکی از مسائل مهمی که در حج از سوی اولیای الهی به ما توجه داده شده، این است که غرض ما از این عمل چه باید باشد. اظهار عبودیت نسبت به خداوند و قرب به او از اهداف مرتبۀ بالای حج است. این مسئله نیاز به معرفت به این نکته دارد که بندگی خدا چیست و چه لوازمی دارد؟ سپس قربی که برای انسان با انجام عمل عبودی، صورت میگیرد، آن قرب چه مرتبهای خواهد داشت؟ بنابراین چون انسان دارای ابعاد متعددی است، دستورات شرع مقدس هم دارای ابعادی به لحاظ ابعاد وجود انسان است. آنچه را که لازم است، معرفت اولیه به چارچوبۀ حج است که شامل واجبات است.
از ابتدای ورود به انجام عمل حج، انسان نیاز به معرفت دارد تا آخرین مراحل که عدۀ خاصی میتوانند به آن دست یابند و تمام اینها با معرفت ملازم است. هر درجه از ابعاد حج، یک معرفت به آن بُعد را میطلبد.
* یکی از چالشهایی که حجاج با آن مواجه هستند، بازارگردی در اطراف مسجد الحرام است که این مسئله را در سایر اعتاب مقدسه شاهدیم. برای اینکه حاجی بتواند از زیارت بهترین زیارت را داشته باشد، وقتسوزی نکند و دچار بازارگردی نشود، چه توصیههایی دارید؟
توصیههایی که برای حجاج باید صورت گیرد، نیاز است از زبان اولیای الهی باشد. امام صادق علیهالسلام میفرماید این خانه، خانهای است که خداوند متعال بندگانش را با رفتن به سوی آن، امتحان میکند؛ و نیز ترغیب کرده در تعظیم این خانه و زیارت آن و آن خانه را محل انبیای خود قرار داده است. اینها معرفتهای مقدماتی است. توجه داشته باشیم که ما با زحمتهای زیادی این سفر و مسیر را طی میکنیم. طی این مسیر، مشکلات فراوانی را به دنبال دارد که امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبۀ اول نهجالبلاغه میفرماید مهمترین امتحان مؤمن، همین است که خداوند حج را در یک نقطۀ بی آب و علف قرار داده است. میتوانست کعبه را در بهترین مکانها مثل جنگلهای زیادی که در گوشه و کنار عالم آفریده، قرار دهد، اما اینچنین نشد. ابتدا حضرت آدم علیهالسلام امر شد پایههای آن را بنا کند. سپس ابراهیم علیهالسلام آن را تکمیل کرد، سپس این امر آمد که «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ؛ یعنی و در میان مردم برای حج بانگ زن تا پیاده و سوار بر هر شتر باریک اندام [ چابک و چالاک ] که از هر راه دور میآیند ، به سوی تو آیند»؛ این امر به چه معناست؟ به این معناست که روح بندگی انسان را امتحان کند که ما ارتباط با خدای متعال را چقدر درک کردیم؟ چقدر میخواهیم این ارتباط را برقرار کنیم. اگر این درک به صورت خیلی اندک هم برای انسان حاجی حاصل شود، متوجه میشود این کارهای دنیایی را در جاهای دیگر هم میتواند انجام دهد. مگر بازارهایی که ما در کشورمان داریم، کمتر از آنجاست؟
زحمتی که انسان مؤمن متحمل آن است، هجرت اوست. ماهیت حج، هجرت از وطن و صعود إلی الله است. کوچ کردن به سوی خداست که مسائل مختلفی را تداعی میکند؛ از یک وجه، کعبه نماد توحید و نماد توجه به ذات اقدس الهی است. این نماد در اعمال گوناگون عبادی بر ما واجب شده است. انسان نمازی که میخواند، بهسوی کعبه است. همچنین خوب است که برخی اعمال مستحب بهسوی کعبه باشد.
همچنان که انسان فعالیتهای مختلفی دارد. این فعالیتها سبب پراکندگیهایی را متوجه انسان میکند؛ لذا در شبانهروی 5 نوبت نماز برایمان واجب شده تا در این نمازها از این پراکندگیها منصرف شویم و توجهاتمان را به یک سو که همان مبدأ آفرینش ماست و به سوی آن میرویم، جلب کنیم. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ»؛ یعنی ای انسان، تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد.
حج، هجرتی از وطن برای یادکرد قیامت است
حج، نماد این حقیقت است که برای ما در جهت کم کردن تعلقات تمرکزی حاصل شود. حاجی از زن و فرزند و خویشاوندان دور میشود. این مسئله باید برای انسان جهت رفتن به عالم ابدیت آمادگی ایجاد کند. در عالم ابدیت هراندازه که انسان تعلقاتش جهت خوب بگیرد، استفاده میکند. «یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾ إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨٩﴾»؛ روزی که هیچ مال و اولادی سود نمیدهد، مگر کسی که دلی سالم [از رذایل و خبایث] به پیشگاه خدا بیاورد»؛ در روز قیامت نه فرزند و نه مال به درد انسان نمیخورد مگر کسی که با قلب سالم از تعلقات گوناگون به قیامت بیاید. بنابراین باید به ماهیت حج توجه کنیم. اگر مقداری توجه کنیم، قطعاً سعی میکنیم در این مدتی که یک هجرتی از وطن و از اجتماع خودمان پیدا کردیم، یک تمرکز ویژهای به خداوند داشته باشیم.
* مسئلۀ بعدی در بحث معارف حج، موضوع معرفت به امام است. آن چیزی که سبب میشود عبادات ما نسبت به سایر مذاهب اسلامی تفاوت کند، چه مسئلهای میتواند جز ایمان به امام معصوم باشد؟ مثلاً در حدیث داریم «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام». یا حدیث داریم بین سایر اعمال عبادی از جمله حج و روزه بیشتر دعوت به ولایت شدیم. میخواهیم بدانیم آیا میتوان از طریق مناسک حج به معرفت امام دست یابیم؟
اگر به برخی آیات قرآن رجوع کنیم، خداوند حج را قیاماً لِلنّاس معرفی کرده است. از سوی دیگر در سورۀ مبارک شوری آیۀ13 اینطور میفرماید که پنج دین اصلی را تشریع کردیم و به آنها امر کردیم که أن أقیموا الدّین. خب به پا داشتن دین به چه معناست؟ اساس دین بر توحید و توجه به معارف و نیز توجه به معاد است. راهکار آن هم دستورات شرع دین است که از سوی انبیاء علیهمالسلام به بشریت رسیده است. حالا چه وقت این حقیقت در دین و در حج تحقق مییابد؟ اعمالی که در حج برای انسان واجب شده، ماهیت این اعمال، جنبههای گوناگون تقرب به خداست، اما یک قسمت آن، دوری و برائت از مشرکین است. این اجتماع عظیم با اینکه حقیقتش با قرب الهی است، اما همین قرب به صورت جمعی است. در روایات فرمودند این حج با این خصوصیات، برای این است که ما در تعامل با یکدیگر به معارف دین برسیم. در تعامل ملیتها با یکدیگر، به نیازمندیهای خود برسند. مهمترین نیازمندی برای جوامع مختلف اسلامی، پیاده شدن قوانین اسلامی در حاکمیتهاست که این امر هنوز تحقق نیافته است. هرچند امیرالمؤمنین علیهالسلام در برههای از زمان حکومت را به دست گرفتند و توانستند قوانین شرع مقدس را پیادهسازی کنند.
با این مقدمات به این نکته میرسیم که چه وقت دستورات شرع مقدس را در حج و سایر اعمال پیدا میکنیم؟ آیا این مسئله جز از طریق رهبر الهی است؟ آیا میتوانیم جدای از رهبر الهی به عبودیت خداوند برسیم؟ اگر میتوانستیم که در سورۀ حمد از خداوند طلب هدایت نمیکردیم. میگوییم إهدِنا الصّراطَ المُستَقِیم؛ صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ. خدایا ما را به صراط کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن. آنهایی که خداوند به آنها نعمت داده تا دست به دست آنها بهسوی صراط مستقیم برویم چه کسانی هستند؟ در آیه69 نساء میخوانیم: «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولَٰئِکَ رَفِیقًا»؛ یعنی «و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفیقهای خوبی هستند.» صدیقین یعنی همان کسانی که تمام وجودشان در راستای اطاعت از پروردگار است. قول و عملشان کاملاً با هم منطبق است. پس از انبیاء، ما باید با صدیقین و صالحین و شهدا همراه باشیم. بنابراین کسی که بخواهد به سمت عبودیت و اظهار خضوع به درگاه الهی برود، باید از این طریق برود. عموم مردم نمیتوانند.
نتیجه میگیریم اگر بخواهد حج ما حج باشد و اظهار توحید باشد و اینکه یک ملت باشیم، جز تحت لوای رهبر الهی که امام است، تحقق نمییابد؛ لذا فرمودند تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام. این حدیث به این معنا نیست که به زیارت حج برویم تا به زیارت امام معصوم برسیم؛ هرچند خوب است، اما اینگونه نیست. در روایتی دیگر فرمودند مردم مأمور شدند دور سنگها طواف کنند تا اعلان ولایت ما را داشته باشند، تا اذعان کنیم تحت ولایت یک چنین رهبری هستیم که خدا در سورۀ حمد و در جای دیگر فرموده با این صراط مستقیم باید حرکت کنیم.
* پس به حجر الأسود دست میکشیم تا عهدمان را با ائمه تازه کنیم، رمی جمرات هم برائت از دشمنان عترت و حاکمیت غیر الهی است.
بله در قرآن فرمود به طاغوت تحاکم نکنیم. ما امر شدیم از طاغوت دوری کنیم. طاغوت، هر کسی و هر قانونی غیر از فرمانده الهی و غیر قانون الهی که در رأس آن ابلیس و حاکمان جور هستند و در طریق نبی اکرم و امام حقی که پیامبر معرفی کرده، نیستند.
ارتباط تنگاتنگی بین امام با حج وجود دارد / کعبه مثال امام است
* پس ماهیت حج، ماهیتی تمدنی برای رسیدن به حاکمیت الهی است.
بله همین طور است. وقتی اسرار حج را بررسی میکنیم، قوام اسرار حج به این است که ما با دستورات آن یک حاکمیت خاص را با محوریت امام دنبال کنیم؛ لذا امام زمان (عج) هنگامۀ ظهور در خانۀ خدا تشریف میآورند، پشت به خانۀ خدا کرده و اظهار ظهور میکنند؛ از این جهت ارتباط تنگاتنگی بین امام با حج وجود دارد، همچنان که در حدیث فرمودند مثَل امام، مثل حج است که یُؤْتَی وَ لَا یَأْتِی؛ امام خودش را عرضه میدارد، لذا ما باید به سمت او برویم. کعبه خودش را عرضه میدارد، ما باید سراغ کعبه برویم. هیچ وقت کعبه سراغ ما نمیآید. بنابراین ما همواره باید به سمت امام برویم. برای چه؟ برای اینکه بخواهیم به سوی خدا برویم. یعنی راهِ به سوی خدا، صراط مستقیم است که مصداق تامّ آن اهل بیت و در رأسشان، امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
* اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.
این سفر تمامش سفر معنوی است. ارتباط معنوی با مسلمین وجود دارد. حجاج این سفر معنوی را سعی کنند با توجهات گوناگون به خداوند متعال حفظش کنند. از قرائت قرآن گرفته تا خواندن ادعیه و مناجاتها و نماز. ائمه فرمودند حتماً در نماز جماعت اهل سنت شرکت کنید و این ارتباط وحدتگونه را حفظ کنید و حرکات و سکنات ما نشاندهندۀ التزام بالای ما به مقام امامت امام معصوم باشد. ما به امام دعوت میکنیم که ایشان مظهر تام صفات الهی است تا اینکه بتوانیم از این سفر معنوی استفادۀ خوبی کنیم. فرصتی است که به اعمال گذشته نگاهی بیندازیم و تصمیمی برای آینده بگیریم تا تحول خاصی در این سفر به انسان حاصل شود.
نظر شما